بهشت من

به عشقت عجین، سرشت من است
اگر مشهدت، بهشت من است

«اجازه می‌دهی آقا که زائرَت باشم؟
که با تو صاحب دنیا و آخِرَت باشم»

دل برده از بهشت، صحن تو یا رضا
من هستم سربلند، با تو روز جزا

«یا مولا یا رضا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تپش‌های دل، شده یا رضا
که چشمان تو، خریده مرا

«خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند
من و جدایی از این آستان خدا نكند»

من عمری دلخوشم، در این صحن و حرم
در کویت سائلم، در صحنت خادمم

«یا مولا یا رضا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فدای تو و، غمِ بی‌حدت
که خاکی غریب، شده مشهدت

«مگر که شام غریبان سحر نمی‌گردد؟
مگر کسی که سفر رفت برنمی‌گردد؟»

از شهر جدّ خود، رفته با چشم تر
نه دیگر برنگشت، خورشید از این سفر

«یا مولا یا رضا»