تو خاک بلاخیز این ساحل
یه قافله معصوم دریادل
پیاده میشن آروم از محمل
امون ای دل
میپیچه توی صحرا، صدای موج دریا
يه مادری برای طفلش میخونه: لالا
هیچ گلی تشنه نمیمونه تا خیمه سقا داره
بچهها آروم میخوابن چون عمو عباس بیداره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با بغض دل زینب کبری
گرفته دل آسمونیها
نشسته رو قلبش غم دنیا
امون ای دل
رو خاک میریزه اشکاش، غم عجیبی داره
میگه که خاک اینجا بوی غریبی داره
تا که میبینه حسین داره براش روضه میخونه
میشنوه حرف از سر و تشت طلا و خیزرونه