موهات به هم میریزه
صورتت ولی هنوز مثه ماهه
نگا کن از روی نی
تا به خونه برسیم چقدر راهه
چقدر راهه، اینجا تا چشمم میبینه بیابونه
چقدر راهه، توشۀ مسیر من پای پر خونه
دلم تنگه، بابا، خدا میدونه
هرکجا رفتم یه نیزه راهمو بست
ولی من که دست نمیذارم روی دست
دلخوشیم اینه که سایهت رو سرم هست
«بیا بابا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدات زدم همیشه
دیگه از این شامیا نمیترسم
مگه میخواد چی بشه
از کسی به جز خدا نمیترسم
نمیترسم، نصف شب تو دشت و صحرا نمیترسم
نمیترسم، یه کمم از این نامردا نمیترسم
من از هیچی، تو دنیا نمیترسم
ترس من اینه که ماهِ آسمونم،
تو بری سفر من از تو جا بمونم
من و دوری از تو بابا نمیتونم
«بیا بابا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتشه دیگه بیای
برای سفر بابا من آمادهم
نبین که چند روزیه
واسه زخمای پا از پا افتادم
من آمادهم، به دلم افتاده همسفریم امشب
من آمادهم، قول بده که با خودت ببریم امشب
بریم چادرنماز بخریم امشب
پر چادرم تو آتیش حرم سوخت
عمه اومد چادرم فقط یه کم سوخت
یادگاری تو بود خیلی دلم سوخت
«بیا بابا»