کوچهها لبریز غوغا و...
همه سرگرم تماشا و...
مونده حق، بییار و تنها و...
سورۀ کوثر، رو خاکا افتاده
کوثر پیمبر، رو خاکا افتاده
هستی حیدر، رو خاکا افتاده
دست حق رو بستند، حُرمَتو شکستند
توی کوچه مادر، رو خاکا افتاده
تو مدینه یه نفر نیست با شهامت؟
چی شد اون همه شکوه و عزم و غیرت؟
چی شد اون قرار و بیعت؟ بیوفا دنیا
«مونده حق تنها، بیوفا دنیا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچهها لبریز مردم شد
پشت در انبار هیزم شد
حق تو موج فتنهها گم شد
خونۀ حیدر، میسوزه تو آتیش
جنت پیمبر، میسوزه تو آتیش
آیات کوثر، میسوزه تو آتیش
شعلۀ جفا و...، تازیانهها و...
داره قلب مادر، میسوزه تو آتیش
چی شد اون همه سفارش مکرر؟
چی شد آخه حرمت سورۀ کوثر؟
این نبود اجر پیمبر! بیوفا دنیا
«مونده حق تنها، بیوفا دنیا»