شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

تربت تو شفاست

وقتی که تربت تو شفاست
درمون دردامون کربلاست
بوی سیبت رو حس می‌کنم
من حیاتم توی روضه‌هاست

سالمم تا کنار توام
روز و شب در جوار توام
این تب عشقو از من نگیر
عاشقِ بی‌قرار توام

چراغ هیأتا، همیشه روشنه
همین اشک روضه‌ست که مصباح منه

«حسین یا ثارالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من اگه راست می‌گم نوکرم
باید از غیر تو بگذرم
زیر سایه‌ت بمونم تا که
باشه قلبم مقیم حرم

ساکن کربلای شما
می‌شه هر کس به پای شما
لحظه‌لحظه همه زندگی‌ش
بگذره در هوای شما

ایشالله نوکری‌م، بشه ختم به خیر
سرم رو پات باشه آقا مثل زهیر

«حسین یا ثارالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قافله قافله خسته‌ام
من از این فاصله خسته‌ام
جا بمونم می‌میرم آخه
من به این جاده وابسته‌ام

تو شلوغی و تو ازدحام
چایی موکباتو می‌خوام
زائرم زائری بی‌قرار
نه نگو که نمی‌شه بیام

خروش یاحسین می‌مونه همیشه
ایشالله جمعمون دوباره جمع می‌شه

«حسین یا ثارالله»