شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

تنها علمدارم نرو

به داغت، منم اسیر و مبتلا
چشاتو، وا کن عزیز مصطفی
نگا کن، به اشک و آه مرتضی

دارم با این بغض گلو می‌جنگم
برای لبخندت بازم دل‌تنگم

وای، دارم به لب‌هام زمزمه
وای، بده به غم‌هام خاتمه
وای، چشاتو واکن فاطمه
ــــــــــــــــــــــــــــ
با دستِ مجروحت از چشمای من
می‌گیری، اشک منو زهرای من
نباشی... ای وای من ای وای من

اشک غریبی‌مو نگا کن، زهرا
نذار تو این غربت بمونم، تنها

وای، حال حسن مثل منه
وای، حسین به سینه می‌زنه
وای، تُو دست زینب کفنه
ــــــــــــــــــــــــــــ
نمی‌گم، بمون کنار من نرو
می‌دونم، دلتنگیِ پیغمبرو
ولی با، خودت ببر تو حیدرو

تنها می‌شم زهرا نرو از، پیشم
با رفتنت تنهاتر از این، می‌شم

وای، غم تُو دلم دارم نرو
وای، یه دنیا غم دارم نرو
وای، تنها علمدارم نرو