شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

تو می‌ری دل‌نگرون

چشمام که پره غمه
حرفام حرف دلمه
بی تو بارونی می‌شه
بابا چشمای همه

تو می‌ری دل‌نگرون
اشک من می‌شه روون
آب ریختم پشت سرت
شد چشمام کاسۀ خون

ما رو به کی می‌سپاری؟
حالا که می‌ری میدون
این دم آخر دارم
یه خواهشی باباجون
تا حرم پیغمبر
بیا ما رو برگردون

از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا
بدون تو می‌میرم، بابا بابا بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیا خیلی بی‌وفاست
رحم کوفیا کجاست؟
وقتی که تو نباشی
دشمن خیلی بی‌حیاست

آتیش پشت دره
اینجا هم شعله‌وره
می‌ترسم چادرمو
دشمن بی تو ببره

این چادری که دارم
یادگاری زهراست
مادری که با یادش
همیشه چشمام دریاست
مادری که از غصه‌ش
میون قلبم غوغاست

فدای احساس تو، بابا بابا بابا
کبود می‌شه یاس تو، بابا بابا بابا