شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حسین آرام جانم

می‌بینی، اشکام دم‌به‌دمه
تا می‌گم یا حسین، این دل تو حرمه
می‌باره، باز چشمام به هوات
تا می‌افته نگام، به موجای فرات

تشنۀ آب فراتم ای اجل مهلت بده باز
تا باز تو راه حرم تشنه بشم با سوز و گداز

خشکیده لبا، چشما شده خیس
آقا اسم منم بنویس

«حسین، آرام جانم
حسین، روح و روانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا حسین، حرف اَوّلمه
آخه هر چی دارم، پای این علمه
حرمت، عشق و باورمه
ان‌شاالله یا حسین، حرف آخرمه

من می‌گم شاید خدا از تربتت ریخته تو گِلم
برگشتم از کربلا اما بازم، جا مونده دلم

دلخوش به توام، ای نعم الامیر
از من این دلخوشی رو نگیر

«حسین، آرام جانم
حسین، روح و روانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می‌دونی، ما دلتنگ توایم
رفتی و رسیدی، تو به فیض عظیم
رسیدی، آخر به آرزوت
اون لحظه که دیدی، آقاتو روبروت

رفتی اما می‌دونم که صبح هم‌عهدی می‌رسی
می‌دونم که در رکاب حضرت مهدی می‌رسی

روزی که می‌شه، دنیا پرِ نور
نزدیکه دیگه صبح ظهور