حالت نگاهت امروز، از سفر حکایت داره
نگاه پر از احساست، هنوز اشک غم میباره
ای فدایی علی، من فدای غربتت
مونده توی خونمون، رَدّ پای غربتت
قلبمو آتیش زده، ماجرای غربتت
میگفتی گریه خوبه، تسکین قلب زاره
اما اگه نباشی، گریه فایده نداره
سخته زندگی بدون مادر، تنهامون نذار پناه خونه
میدونی آخه براتو زینب، میگیره همهش شبا بهونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاور امامِت بودی، ای شهیدۀ دین زهرا
رفتی و گذاشتی ما رو، با این داغ سنگین زهرا
هر کی با ولایته، میشه رهرو شما
هر کی با شما باشه، یاورش میشه خدا
وای اگه مسیرمون، از شما بشه جدا
باز برگردیم به کوچه، وقتی تابوتو بردن
هم چشماشون پر از اشک، هم خون دل میخوردن
قرارِ علی خدانگهدار، بهارِ علی خدانگهدار
بعد تو دیگه دلخوشی از عُمر، نداره علی خدانگهدار
«قرارِ علی خدانگهدار، بهارِ علی خدانگهدار»