عبدِ صالح

عبدِ صالح، مردِ خدا، سلام
می‌فهمد شأنت را فقط امام
ای ماهِ تمام، ای والامقام
بر غم‌هایمان نامت التیام

شیر دریا دلِ حسین
حلال مشکلِ حسین

خوشبخت او که بر عشق تو دل سپرده است
هر دلداده بر حال تو غبطه خورده است

«سردار لشکر حسین، یابن الحیدر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طوفانِ غم یک‌دم امان نداد
اندوه قلبش را نشان نداد
جنگاور شده، دلتنگ نبرد
مشک خالی اما زمان نداد

تیغش می‌خواهد انتقام
چشمش فرمان‌بَرِ امام

سقا می‌رفت اما قلبش پرشراره بود
رفت و دستی لرزان روی گوشواره بود

«ماهِ آب‌آورِ حسین، یابن الحیدر»