شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

عزیزتر از جون

تویی با خبر از دل من
با نگات حل می‌شه مشکل من
تو بودی توی موج غم‌ها
تکیه‌گاه من و ساحل من
حالا وقتشه ای برادر، جان خواهر
بشه مرهم غربتت جونِ ناقابل من

از تو عزیزتر، من که ندارم
که جونمو بدم براش
از جون عزیزتر، این بچه‌هامَن
می‌خوان فدات بشن داداش
عزیزبرادر

«عزیز دلم ای حسینم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قربون تو خواهر تو
آتیشم زد غم اکبر تو
الهی که باشن دو ماهِ
من بلاگردون اصغر تو
الهی نبینم غمی رو، تو نگاهت
همه هستی من برادر فدای سر تو

دیدم پریشون، از سمت میدون
میای به سمت خیمه‌گاه
عُوْن و محمد، جون می‌دن آقا
تا تو نری به قتلگاه
عزیزبرادر

«عزیز دلم ای حسینم»