شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

فاطمة الزهرا

اگه تسبیحم، شده نام تو
شده یا حیدر، ذکر مدام تو
شبای روضه‌ت، شب قدر ماست
ولی دوریم از، درک مقام تو

جاریه از چشای من، باز اشک عزای تو
شیعه‌های ابوتراب، محتاج دعای تو

تُو همۀ عمرم، تُو همۀ غم‌ها
ذکر لب من یا، فاطمة الزهرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
هرجا اسمت هست، جنة الأعلاست
دست پُرمِهرت، منشأ خوبی‌هاست
همۀ دنیا، به تو وابسته‌ست
آخه نور تو، روشنیِ دنیاست

تا ابد مهر فاطمه، از اسرار خلقته
مثل ذکر نام علی، ذکر تو عبادته

هر تپش هستی، هر نفس دنیا
فاطمة الزهرا، فاطمة الزهرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
ذره ذره خاک، به خودش بالید
تا که نور تو، روی زمین تابید
عالم و آدم، پای تو خم شد
وقتی پیغمبر، دست تو رو بوسید

قرة العین مصطفی، ای جانم فدای تو
راضی می‌شه خدا ازم، تنها با رضای تو

راضیه، مرضیه، انسیة الحورا 
بنت رسول الله، فاطمة الزهرا