شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

فدایی ولایت

زندگیم با تو شده رؤیایی
من رو داری، کی می‌گه تنهایی

اگه هیچ‌کس رو نداری، نداری همراز و یاری
من هستم، من هستم، من هستم، یا علی

مردِ تنهای فاطمه، عمریه زیر سایه‌تم
هیچ‌کی هم که نباشه باز، من فدایِ ولایتم

«مولای فاطمه‌ای، آقای فاطمه‌ای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خونه‌ها رو در می‌زنم گاهی
در پی یاوری و همراهی

به کی بگم تو مدینه، تموم درد من اینه
تنهایی، تنهایی، تنهایی، یا علی

ای امام زمان من،‌ کشتۀ راه تو منم
اشک تو می‌کشه منو، حرف رفتن نمی‌زنم

«مولای فاطمه‌ای، آقای فاطمه‌ای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پشت در من بودم و یک لشکر
تاب آوردم تا لحظۀ آخر

جلوی چشم تو مولا، میون کوچه رو خاکا
افتادم، افتادم، افتادم، یا علی

کاش حلالم کنی آقا، توی این آخرین نگاه
وعدۀ ما کرب‌وبلا، بین گودال قتلگاه

«مولای فاطمه‌ای، آقای فاطمه‌ای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزگارم با تو گره خورده
عشق پاکِت دل منو برده

من اگه از تو جدا شم، اگه تو خیمه‌ت نباشم
می‌میرم، می‌میرم،‌ می‌میرم، یا حسین

بهترین لحظه‌های من، لحظۀ سینه‌زدنه
این کبودی نشونۀ عشق تو رو تن منه

«ثارالله آقام آقام»