شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مادری کن برام

همیشه فاطمیه مادر، برای تو عزا می‌گیرم
روزی سالمو یه عمره، تو فاطمیه‌ها می‌گیرم

بی‌تو، بی‌پناه و تنهام، با تو، روبه‌راهه دنیام
دستم، شد دخیل لطفت، مادر، ای امید فردام

تو دلم یه دنیا غوغاست، خونۀ امیدم اینجاست
اشک من شاهده
اومدم درِ این خونه، گوشه چشم تو می‌تونه
دلو سامون بده

«مادر حسن یا زهرا، مادر حسین یا زهرا
مادری کن برام»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تموم دنیا رو بگردی، هرجا و هر روز و همیشه
کسی میون اهل عالم، شبیه فاطمه نمی‌شه

حتی لحظه‌های آخر، فکر بچه‌هاشه مادر
یاد بی‌پناهی ماست، یاد شیعه‌های حیدر

محشری میشه تو محشر، می‌رسه صدای مادر
الهی، شیعتی...
پیرهنی رو دستاش داره، روضه می‌خونه، می‌باره
رَبِّ ذُریّتی...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبای جمعه باب قبله، به‌پا می‌شه برو بیایی
آخه ملائکه می‌دونند، شبای جمعه کربلایی

فکری، واسه نوکرا کن، مادر، واسه‌مون دعا کن
راه کربلا رو بستن، راه کربلا رو وا کن

دیدنیه حال و روزم، بیشتر از قدیم می‌سوزم
پای این مرثیه
از همون ازل دلداده‌م، عاشقم مثه اجدادم
نوکریم ارثیه