فکرشم نکن اصلاً، غصهشو نخوریا
خوب میشه همین روزا، اثر کبودیا
گوشوارهم اگه گم شد، فدا سر تو بابا
از وقتی، رفتی همۀ دار و ندارم
با سیلی، صورتمو سرخ نگه میدارم
بعد از تو، رو خاک خرابه سر میذارم
اون که میگفت تو آسمونت
حتی نداری یه ستاره
بیاد ببینه ماهم امشب
اومد به دیدنم دوباره
اومدی صفا اومد به ویرونه
«ماه همیشه پشت ابر نمیمونه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خودت بگو واسهم، بابایی چه خبرا
من شنیدم از عمه، که رفتی پیش خدا
ماه آسمون من، تو کجا اینجا کجا؟
لب وا کن، که داره یه آرزو رقیه
جون من، یه بار دیگه بگو: رقیه
میدونم... بگو با همین گلو: رقیه
یه بار دیگه بگو رقیه
که آرزو به دل نمونم
پیشونیمو ببوس و بازم
بهم بگو عزیزِ جونم
چارهای به غیر صبر نمیمونه
«ماه همیشه پشت ابر نمیمونه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راستشو بخوای بابا، دیگه طاقت ندارم
فکرشم نمیکردم، بیتو دووم بیارم
جون من اگه میشه، دیگه تنها نذارم
میدونم، نوبتِ منه این دفعه بابا
همراهت، میبری منو دیگه از اینجا
من میرم، دنیا باشه واسه اهل دنیا
عمه جونم منو حلال کن
رقیه دیگه داره میره
دارم عموجونو میبینم
میخواد منو بغل بگیره
آسمون پشت سرش چراغونه
«ماه همیشه پشت ابر نمیمونه»