شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مولای یا مولای

کی می‌شه بیام، ماه رمضون، ایوون نجف
ماهی که همه، مهمون خدان،
چی می‌شه بشم، مهمون نجف

با نگاه به ضریحت می‌گیره قلب تاریکم جلا
کنار تو که باشم یه حال دیگه‌ای دارم آقا
با زبون تو‌ می‌خونم، مناجات با خدا:

ای مولای من
انت الخالق و انا المخلوق
ای مولای من
انت الرازق و انا المرزوق

«مولایَ یا مولای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو این شب قدر، بالا سر تو، هر کی که نشست
ما بین دعا، گریه‌ش می‌گیره
با یاد همون، فرقی که شکست

خدا رو به حقت اگه قسم می‌دم تو این شبا
گره تو کارمه و به جز تو نیست کسی گره‌گشا
با زبون تو می‌خونم، مناجات با خدا:

ای مولای من
انت العظیم و انا الحقیر
ای مولای من
انت الغنی و و انا الفقیر

«مولایَ یا مولای»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محراب دعا، شد غرق به خون، ما بین نماز
مرثیهٔ تو، مکشوفه شده
فرق سر تو، شد روضهٔ باز

تو‌ نباشی همه نخلای تو کوفه می‌گیرن عزا
به یاد شبایی که می‌خوندی ربّنا الهنا
با زبون تو می‌خونم، مناجات با خدا:

ای مولای من
انت الغالب و انا المغلوب
ای مولای من
انت الرّبُّ و انا المربوب

«مولایَ یا مولای»