شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

هر جوری که بود گذشت

هر جوری که بود گذشت روزای بی‌تو
نفسم می‌گیره تو هوای بی‌تو
چطوری باور کنه برگشته زینب
اومده ولی به کربلای بی‌تو

کربلا بدون تو، یه خاک سرده
کربلا بدون تو، دنیای درده
کربلا بدون تو، با دل چه کرده

کربلا بدون تو، یه دنیا داغه
کربلا بدون تو، داغ فراقه
کربلا بدون تو، که بی‌چراغه

تو هر قدم می‌خونه روضه، خاکِ بلا برای زینب
کرب‌وبلای بی‌حسینم، شده کرب‌وبلای زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر جوری که بود گذشت روزای غربت
روزای بی‌کسی و رنج اسارت
الهی که هیچ مسلمونی نبینه
این همه درد و غم و داغ و مصیبت

بعد تو چهل غروب، طعنه شنیدم
بعد تو چهل غروب، بی‌رحمی دیدم
بعد تو چهل غروب، غربت کشیدم

بعد تو چهل غروب، با دست بسته
بعد تو چهل غروب، با حال خسته
بعد تو چهل غروب، دلم شکسته

تو می‌دونی چطوری سر شد، بدون تو روزای زینب
روزایی که مثه یه سال بود، هر کدومش برای زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر جوری که بود گذشت روزای خواهر
که می‌خوند اَمّن یُجیب با قلب مضطر
ماها افتادیم زمین، ولی نیفتاد
پرچمت یه لحظه هم عزیز مادر

چطوری بهت بگم، روضۀ شامو
چطوری بهت بگم، اون ازدحامو
چطوری بهت بگم، سنگ از رو بامو

چطوری بهت بگم، از داغ لاله‌ت
چطوری بهت بگم، از این خجالت
چطوری بهت بگم، جا موند سه ساله‌‌ت

از کربلا تا شام غربت، به پا بوده عزای زینب
هر که طاقت داره بشینه، به پای روضه‌های زینب