من مدینه و تو بغدادی، وای از این دوری
پر کشیده از دلم شادی، سخته مهجوری
از چشام افتاده آزادی، وقتی محصوری
وای از این دوری
کی تموم میشه این، روزای پر غم
من خدا رو به تو، باز قسم میدم
دم میگیرم مثه، شیعههات من هم
«یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیستی و بی تو برام دنیا، مثلِ زندونه
زل زدم به در تا که بابا، باز بیای خونه
داداشم تو گریههاش تنها، از تو میخونه
از تو میخونه
میخونم با رضا، زیر نور ماه
با همه طعنهها، بین اشک و آه
از غمی آشنا، از غمی جانکاه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منم و ماه میون چاه، چه شب سردی
جز غم تو یا عزیزالله، چه غم و دردی؟
«اُمّ داوود» میخونم با آه، تا که برگردی
تا که برگردی
میکشم از دل آه، آه عالمگیر
ماه من بین چاه، مونده بیتقصیر
بی کس و بی پناه، در غل و زنجیر