با آخرین رمق بابا، تو رو میبینم از اینجا
داری خودت رو میرسونی
دارم چشامو میبندم، اما برا تو دلتنگم
زیر لبت دعا میخونی
میبینن که کارم تمومه خدا
ولی باز میباره رو سرم بلا
فرصت دیدنت نمیشه بابا
وای، نگات میکنم، شکسته شدی، دم آخری
وای، به فکر توام، چهجوری میخوای، منو ببری
«وای علی اکبر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طاقت بیار یهکم اکبر، فقط یه چند قدم... اکبر
زانوم دیگه رمق نداره
نبند چشاتو ماه من، کاش واسه دفعۀ آخر
یه بار بگی بابا دوباره
قاتلت بالای سرته علی
روضهخونِ ما پیکرته علی
گمونم دم آخرته علی
وای، چهجور دلشون، میاد بزنن، تنت رو با سنگ
وای، پاشو پسرم، به عشق خدا، دوباره بجنگ
«وای علی اکبر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیای من به هم ریخته، خونِ تو هر قدم ریخته
پشتم خمیده از غم تو
جوونای بنیهاشم، دارن میان برا یاری
مشکله صبر، تو ماتم تو
خون شد از غم تو جگرم علی
تنتو چهجوری ببرم علی؟
پسرم پسرم پسرم علی!
وای، یه لحظه غمِ تو از دل من، نمیشه جدا
وای، ببر سلامِ منو برایِ رسول خدا
«وای علی اکبر»