شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یا حجة بن الحسن

بیا پسر عزیزتر از جانم
که رسیده وقت سفر بابا
بیا ماه شب‌های پریشونی
تو شبای غربت سحر بابا

بیا که رسیده لحظۀ وداع ما
غصۀ یتیمی سخته تو این سن و سال
این شبِ ستم، تحمل ماهو نداشت
دیگه ندارم برای موندم مجال

اما، تو بهار امیدی
تو فروغ خورشیدی، می‌تابی حالا حالا
بابا، تُو شبای بی‌صبری
خورشید پشت ابری، تو آسمون دل‌ها

احیاگر مکتب پیغمبری
«یا حجة بن الحسن العسکری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا آقای عزیزتر از جانم
که رسیده شب‌های غمِ دنیا
هر جا می‌بینی یه فتنه‌ای برپاست
تمومی نداره ستمِ‌ دنیا

بیا که امید مردم جهان تویی
دنیا پره از خروش اشک و هُرم آه
از یمن داره صدای العطش میاد
خیلی ساله مونده چشمای غزه به راه

مولا، اینجا سپاهی داری
اینجا برای یاری، آماده شده لشکر
مولا، یه روزی از این روزا
بیا عزیز زهرا، به غریبی حیدر

آقا بیا با شوکت حیدری
«یا حجة بن الحسن العسکری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا وارث غریبی مولا
بیا که دل منتظرات خونه
لشکر تو آقا اربعین، هر سال
«نُصرتی لَکُم مُعدَّه» می‌خونه

پیاده میایم همه به شوق دیدنت
با هزار امید راهی می‌شیم تو جاده‌ها
آخه دلامون گواهی می‌ده که تو هم
از مکه می‌شی راهی به سمت کربلا

مولا، ذکر یا لثاراته
زمزمۀ لب‌هاته، منتقم ثارالله
مولا، به پای تو می‌مونیم
همه مرد میدونیم، تُو سپاه تو ای ماه

دل‌هامونو تا کربلا می‌بری
«یا حجة بن الحسن العسکری»