شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

علمدار عزت

میزبان تو می‌شود ملکوت؟
یا ملائک در آستان تواند؟
لحظه‌ای که قنوت می‌گیری
همۀ شهر میهمان تواند

چتر این‌ رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایه‌ها چه خوش‌بختند
همه را یک به یک دعا کردی

ماکه همسایۀ تو نه... اما
از ازل زیر سایه‌ات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادر تو دل بستیم

درس عشق است، درس زندگی است
بین خانه، صفا و سادگی‌ات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگی‌ات

بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسۀ تو
در رکاب ولی شهید شدن

نام زهرا میان معرکه‌ها
نقش سربند حاج قاسم‌هاست
دل سردار ما سرای علی
خانه‌اش وقف روضۀ زهراست

سال‌ها بود بانی روضه
حال بر سفرۀ تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است

تو علمدار عزت و غیرت
کوثری... کوثری و بی‌مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف قدر تو را ندانستند

ما از آن قدر ناشناسی‌ها
ما از این زخم‌ها عزاداریم
با در خانۀ تو می‌سوزیم
با در خانۀ تو می‌باریم

آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان... شعله... میخ... در... دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه داده‌ست کوه بر دیوار

گوشه‌ای بچه‌های تو گریان
روضه برپاست کنج خانۀ تو
در دل آسمان چه غوغایی‌ست
وقت تشییع مخفیانۀ تو

آه... همراه یاس پرپر خود
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که می‌شود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد

سروده مشترک سیدمحمدمهدی شفیعی و سیدعلیرضا شفیعی