شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

انا الیه راجعون

بابای مهربون من، بمون یه کم تو خیمه‌ها
آخه جا مونده آخرین یار سپاهت
حتی می‌شم تو این عطش، دل‌نگرون تو همش
بابا منم می‌خوام بشم شهید راهت

اگر که بی‌تابی و گریه‌های من دمادمه
می‌رسونم صدای غربتت رو به گوش همه

درسته کوچیکم ولی، منو تو آغوشت ببر
می‌خوام تو این بارون تیر، بشم برای تو سپر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپر شدی برای من، جلوی تیر حرمله
من بمیرم برای این گلوی پرپر
انا الیه راجعون، شد حنجر تو غرق خون
کشتی منو ولی با این خندۀ آخر

تا همیشه برای تو روضه‌خونه صدای آب
آخه چطوری بعد تو آروم بشه دل رباب

مونده هنوز چشم انتظار، کنار خیمه خواهرت
خود خدا صبری بده، به قلب خون مادرت