اول راه

تنت روی خاکه، با چه دلی ازت جدا شم
بدون تو باید، مسافر شام بلا شم

قتلگاهت رو، می‌بینیم از دور
مثه ابر بهار می‌باریم
به غم و اشکِ ماها می‌خندن
باشه ما هم خدایی داریم

ای وای، این اول راهمونه
ای کاش، کسی تو راه جا نمونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کی فکرشو می‌کرد، که دختر علی اسیر شه
کی فکرشو می‌کرد، تو کربلا یه روزه پیر شه

خدا می‌دونه، توی این روزا
چی گذشته به خواهر تو
دلخوشیم این بود، که هنوز مونده
رو سرم سایۀ سر تو

ای وای، بدون من رفتی کجا
ای وای، از تنور و طشت طلا