اَینَ مسلم

می‌باره آتیش از آسمونِ اینجا
بخون دردامو از حال و روزم مولا

خون گریه می‌کنم با این آب
دلواپسم واسه یه مادر
افتاده بین آب تصویرِ
علیِ اصغر

سه‌شعبه‌های حرمله، زهر داره
سنگا برای قافله، بسیاره؛ نیا به کوفه
از تو چشا، حرفاشونو می‌خونم
همه به فکر غارتن، می‌دونم؛ نیا به کوفه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به یادت هستم حتی تو این وانفسا
به یاد من باش وقتی که می‌شی تنها

با اَینَ مسلمت در غربت
جون دوباره‌ای می‌گیرم
با این سرِ جدا اما باز
برات می‌میرم

نداره هیچ‌کسی مثه من دردی
چه جور بهت خبربدم برگردی؛ نیا به کوفه
نمی‌سوزه برات دل این مردم
دارن هوای ری، هوای گندم؛ نیا به کوفه