شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

اُخَیَّ إلَیَّ

غروب و غم و دود و آتش و آه
سکوت و شب و بغض و اشک و نگاه
تنی خسته و تلِّ خاطره‌ها
تنی خونی و نور زخمیِ ماه

سکوت بیابان و غم‌ها فراوان و شام غریبان
قُمِ اللَّيلَ
شب بغض و آه و، تب قتلگاه و، لب خشک قرآن
قُمِ اللَّيلَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل عاشقی در هوای حسین
می‌آید به گوشش صدای حسین
که ای همسفر در نماز شبت
همیشه دعا کن برای حسین

تو ای جسم خسته، اگر چه نشسته
غریبانه امشب، قُمِ اللَّيلَ
بخوان امشب از دل، برایم مُزَمِّل
به یاربِّ یارب، قُمِ اللَّيلَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اُخَیَّ إلَیَّ که روی زمین...
اُخَیَّ إلَیَّ بیا و ببین
بزن نیزه‌ها را کنار و سپس
کنار برادر دمی بِنِشین

اگر می‌توانی، یک امشب بمانی و قرآن بخوانی
قُمِ اللَّيلَ
شب اشک و آه است و آغاز راه است و تو خسته‌جانی
قُمِ اللَّيلَ