شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

اُم المؤمنین

چه ماهی شده برام ماه رمضون
صدای شیون میاد از آسمون
تو رفتی بهارمون شده خزون

تا واکنی بازم چشاتو خانوم
غربت می‌باره از تو چشمام آروم

ای، هم‌سفرۀ درد و غمم
ای، یار و انیس و همدمم
وای، بعد از تو غرق ماتمم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همین‌که اسمت میاد روی لبام
می‌ریزه اشکام به روی گونه‌هام
خدیجه! دلگرمی بودی تو برام‌

زخم زبون شنیدی عمری اما
بازم منو هیچ‌وقت نذاشتی تنها

ای، زیبایی دنیای من
ای، بانوی بی‌همتای من
وای، با رفتنت ای وای من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمی‌شه نبودن تو باورم
دوباره چشاتو وا کن یاورم
یتیمی زوده برای دخترم

زهرا نداره بی تو جز غم حاصل
مهرت نمی‌ره تا قیامت از دل

وای، تو رفتی اُم المؤمنین
وای، بی‌تو شدم تنهاترین
وای، اشکای زهرا رو ببین