شش ماهه ديگه دلش آروم نداره
شش ماهِ تموم، نگاش داره میباره
نگاهش شده حسينیۀ اشک و
تو دلش خيمۀ غم بهپاست هميشه
ميون قاب چشای خون گرفتهش
خاطرات کربلا تداعى میشه
دل خستهش، دل شکستهش، لبريز آهه
يا تو خيمه، يا تو شريعه، يا قتلگاهه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با چشای خستهای که غرق خونه
نمیدونه از کدوم روضه بخونه
نمیدونه بگه از داغ رقیه
یا بگه از رباب و روضۀ اصغر
بگه از علقمه و غربت سقا
یا بخونه روضۀ وداع آخر
همه عالم، غرق عزایِ بانويی مظلوم
دم میگيرن، اهل سماوات: يا ام کلثوم