شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

سوختگان غمت

«ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنی‌آدم‌اند!
سوختگان غمت، با غم دل خُرّم‌اند
هر که غمت را خرید عِشرت عالم فروخت
باخبران غمت، بی‌خبر از عالم‌اند»*

عالم و آدم محتاج احسان تو
روضۀ رضوان طرحی از ایوان تو

جان همه عاشقان فدایت، نذر راه کربلایت، ای مولایم
ای به دل کعبه آرزویت، در سجده به خاک کویت، سر می‌سایم

«سیدناالمظلوم یا اباعبدالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست
این شهدا تا ابد، فخر بنی‌آدم‌اند
خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را
زان که شهیدان تو، جمله مسیحا دم‌اند»*

خون خدایی خون تو بی‌پایان است
هر که به راهت فانی شد جاویدان است

حماسۀ تو ادامه دارد در راه تو جان سپارد هر کس دل بست
تو یک جهان سر سپرده داری در گوش زمانه جاری این فریاد است

«سیدناالمظلوم یا اباعبدالله»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* مطلع هر دو بند که در گیومه قرار دارد، از شعر معروف فؤاد کرمانی انتخاب شده است.