طلوع صبح برای من طلوع غصه و غمه
بذار قشنگ نگات کنم، هرچی نگات کنم کمه
باهام تو حرف بزن صدای تو دوای دردمه
میبینی بیتابم بیقرارم
از همین حالا دلشوره دارم
باورم نمیشه که یه امشب
تو هستی کنارم
پیش تو آرومم وقتی نیستی
مثه ابر میبارم
تو هستی من، هستی برادر
آروم قلبم، عزیز خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو میری و با رفتنت شروع میشه غمای من
غیر یه دنیا خاطره چی میمونه برای من
حسین حسین حسین میشه دلیل گریههای من
تا همینجا شم کم داغ ندیدم
بار غمو رو دوشم کشیدم
یادم نمیره وقتی مدینه
تو آتیش دویدم
یادم نمیره وقتی دم در
به مادر رسیدم
هیچ وقت نگفتم، آخه چرا من؟
با اینکه داغت، سخته برا من
