وای مادرم

آتیشی که پشت در
شده به‌پا، آه تو کربلا
عصر روز دهم، افتاد به خیمه‌ها

یه روزی با آتیش
سوخته دل عزیز مصطفی
می‌سوزه تو آتیش
حالا دل تموم بچه‌ها

شد آتیشی به‌پا، توی حرم
ذکر لب همه‌س، وای مادرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای که دشمن نداشت
نه غیرتی، نه مُرُوَّتی
ای وای نگه نداشت، دیگه نه حُرمتی

بمیرم که دیگه
آسمون کربلا نیلیه
بمیرم که دیگه
جواب اشک و ناله سیلیه

دشمن هجوم آورد، سوی حرم
ذکر لب همه‌س، وای مادرم