شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

پناه دو جهان

تو حقیقت لولاکی، من ولی کمتر از خاکم
محبت تو ای مادر، عاقبت می‌کند پاکم
جان می‌دهم برای تو، حق فرزندی همین است
مزار مخفی‌ات مادر، در کجای این زمین است؟

به فدای تو و، به فدای محبت تو
چه شود که دمی، برسم به زیارت تو

ای مادر مهربان فاطمه
ای پناه دو جهان فاطمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارم عشق تو را در دل، دارم فکر تو را در سر
می روم به بهشت آخر، با شفاعت تو مادر
از برکت روضۀ تو، اِحیا شده مسلمانی
پرورده بزم عزایت، حججی و سلیمانی

برسان به خدا، دل غرق گناه مرا
برسان به بهشت، تن مانده به راه مرا

کاش روزی‌ام بشود شهادت
کاش ببینی‌ام روز قیامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگی با غمت زیباست، ای که نامت نور دنیاست
تا قیام قیامت این، بزم فاطمیه برپاست
توشۀ روضه‌ات هم اشک، هم بصیرت و آگاهی‌ست
می‌رود رو به تباهی، غیر راهت اگر راهی‌ست

کمی از غم تو، شده ماتم کرب‌وبلا
به غریبی تو، نرسد غم کرب‌وبلا

ای خورشید آسمان حسین
ای مادر قد کمان حسین