چادر زهرا

زینت دوش سقا رقیه
کشتۀ داغ بابا رقیه
جانم اُمّ اَبیها رقیه

اشک چشمانش خطبۀ غَرّا بود
چادرش مثل چادر زهرا بود

از انتظار بابایش سوخت
جان عالم بر غم‌هایش سوخت

«کوثر بابا، یا رقیه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا پدر سر گذارد به پایش
محشری کرده با گریه‌هایش
گشته «عَجّل وفاتی» دعایش

دلش آزرده از غم دنیا بود
همۀ دردش دوری بابا بود

سر را در آغوشش تا فشرد
بر دامان زهرا جان سپرد

«کوثر بابا، یا رقیه»