بابا میدونستم آخر میای پیشم
بابا میدونستم که همدمت میشم
میای که برا تو ابر بهاری شم
میای بابا
چقدر شکسته شدی
شکسته شدم، شکسته شده عمه
بهت، نگفته که از
فراق و غم تو خسته شده عمه
چقدر، شکسته شده عمه
با اشک من برا تو گریه میکنه
تا میشنوه صداتو گریه میکنه
همنوا میشه با تو گریه میکنه
«مَنِ الّذی اَیتَمَنی یا اَبَتا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میاد دوباره عطر عود و الرحمان
کی گفته نداره شبای غم پایان
برا دل عمه بازم بخون قرآن
بخون بابا
چقدر، گرفته صداش
گرفته صدام، گرفته صدات، بابا
خدا، نبخشه اونو
که پیش چشام، میزد به لبات بابا
چقدر، گرفته صدات بابا
برای زخم گلوت گریه میکنم
حالا دیگه روبهروت گریه میکنم
برا سفیدی موت گریه میکنم
«مَنِ الّذی اَیتَمَنی یا اَبَتا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برام میگه از مادر ستمدیده
برام میگه از هرچی درد و غم دیده
ببین چقَدَر از زمونه رنجیده
ببین بابا
چقدر، غمه تو نگاش
غمه تو نگات، غمه تو نگام بابا
چقدر، نگات باباجون
صدات باباجون، عزیزه برام بابا
بمون، هميشه برام بابا
شبا برات بیصدا گریه میکنم
به یاد اون قدیما گریه میکنم
اگه بری به خدا گریه میکنم
«مَنِ الّذی اَیتَمَنی یا اَبَتا»