شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

کی فکرشو می‌کرد

کی فکرشو می‌کرد، که تو بری از پیش مادر
تو آروم گرفتی، ولی آروم نمی‌شه مادر
    
دلم آتیشه، چطوری می‌شه
ببرم خنده‌هاتو از یاد
شنیدم مادر، لحظۀ آخر
سر تو روی شونه‌ت افتاد

ای وای، خوب شد که مادرت ندید
ای وای، موندم که بابا چی کشید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غوغایی به پا شد، تموم خیمه‌ها به‌هم ریخت
ناله‌ای شنیدم، نمی‌دونی چطور دلم ریخت

الهی مادر، بشکنه دستی
که سه‌شعبه به حنجرت زد
نه فقط تیرو به گلوی تو
به دل خون مادرت زد

ای وای، از وقت تشییع تنت
ای وای، کجا به خاک سپردنت