الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود