ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
ای تن و جانت سپر هر بلا
کوفۀ تو قطعهای از کربلا
ای خوشهای ز خرمن فیضت تمام علم!
با منطق تو اوج گرفته مقام علم
سر تا به قدم عشق و ارادت بودی
همسنگر مردی و رشادت بودی
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
کو خیمۀ تو؟ پلاک تو؟ کو تَنِ تو؟
کو سیمای خدایی و روشنِ تو؟
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
غبار خانه بروبید، عید میآید
ز کوچههاست که بوی شهید میآید
که دیده زیر زمین باغ بیخزانی را؟
نهانتر از سفر ریشهها جهانی را
آنقدر نقش لالۀ پرپر کشیدی
تا آنکه آخر، عشق را در بر کشیدی
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
سپیدهدم که هنگام نماز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
ای ز فرط ظهور ناپیدا
ای خدا! ای خدای بیهمتا!
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم یار محترم شد
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام
وی تو را پیش از ولادت، داده پیغمبر سلام
خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
فرّخ آن سینه که در وی دل آگاهی هست
ای ماه آسمانی ماه خدا حسن!
خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن!
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح...