فاطمه زهرا(علیهاالسلام) احساس مهر و محبت و علاقه و دلسوزى را از پدر بزرگوار خویش دریافت، وى بیش از همه به پدر عزیز خویش محبّت میورزید، نسبت به وی دوستى و محبّت و مهر و وفایى خالصانه داشت و وجود مقدس او را بر خویشتن ترجیح مىداد، ادارۀ امور خانۀ پدر را بر عهده داشت. آنچه را موجب آسایش وى مىشد، انجام مىداد و مایۀ آرامش خاطر او بود. در انجام هر کارى که سبب خشنودى پدر مىشد، شتاب مىکرد، آب بر بدن مطهّر پدر مىریخت تا حضرت بدنش را شستشو دهد، براى پدر بزرگوار خویش غذا آماده مىکرد و لباسهایش را مىشُست.
افزون بر آن، براى حمل مواد غذایى، آب آشامیدنى، سیراب کردن زخمىها در میدان نبرد، با زنان مسلمان تشریک مساعى داشت. در جنگ اُحد وقتى دید خونریزى بدن نازنین پدر قطع نمىشود، زخمهاى او را مداوا نمود و براى جلوگیرى از خونریزى، قطعه حصیرى را برگرفت و سوزاند و به خاکستر که تبدیل شد آن را بر زخم بدن پدر نهاد و خون بند آمد...
در ماجراى حفر خندق، قرص نانى خدمت پدر بزرگوار آورد و تقدیم او نمود. رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) فرمود: «فاطمه جان! چه برایم آوردی؟» عرضه داشت: «قرص نانى است که براى غذاى فرزندانم تهیه کرده بودم ولى آرامش نیافتم و آن را خدمت شما آوردم تناول کنید.» رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) فرمود دخترم! این قرص نان نخستین خوراکى است که پس از سه روز وارد دهان پدرت مىشود.» (۱)
رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) میفرمود:
«أن فاطمة حوراء إنسیّة، کلّما اشتقت إلی الجنّة قبّلتُها، فاطمه حوریهای در چهرۀ انسان است، هر گاه مشتاق بهشت میشوم او را میبوسم.» (۲)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. پیشوایان هدایت، ج۳ (صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام)، ص۵۳؛ به نقل از اهلالبیت، ص۱۴۱.
۲. همان، ص۷۷؛ به نقل از الغدیر ۳ /۱۸.