در بررسی مدح و شیوههای مدیحهپردازی در اشعار شاعران، از گذشته تا امروز میتوان به چهار نوع نگرش دست یافت.
۱. مدح ویژگیهای الهی ائمه معصومین(ع) است. مثلاً «عصمتالله» یکی از صفات حضرت فاطمه (س) است و مصراع «منم که عصمتالله و به ساق عرش، زیورم» مدحی است در معرفی جنبه الهی یا تکوینی ائمه معصومین(ع).
بیان این نوع مدحها نشانگر تسلط محتوایی شاعر به شخصیت الهی اهلبیت(ع)است.
نمونهها:
حدیث قدسی«لولاک» معتبر سندی است
که هر چه کرد خدا خلق، از برای تو بود
علی انسانی
شنیدهای که شب میهمانیاش آورد
امین وحی خداوند از بهشت، غذا
شنیدهای که نبی از ملال اوست ملول
شنیدهای که خدا با رضای اوست رضا
شنیدهای که برای شفاعت امت
رسول، فاطمه را میزند به حشر صدا
شنیدهای که اگر پا به حشر نگذارد
برات عفو به دستی نمیرسد فردا
شنیدهای که اگر فاطمه نبود، نبود
برای حیدر، کفوی به عالم دنیا
چنان که که سر خدا در ضمیر او مخفیست
جلال اوست به ملک وجود، ناپیدا
غلامرضا سازگار
۲. معرفی و مدح رفتارهای انسانی و الگوبخش اهل بیت(ع) که بهراحتی قابلیت تکرار و تجربه آن در هر عصر و زمانی است. در این نوع اشعار، ضمن روایت رفتار الگوبخش، شاعر به دنبال تحلیل رفتار و نهایتاً معرفتافزایی مخاطب است.
مثلاً اینکه حضرت زهرای مرضیه(س) سه شب بیقوت و بینان زندگی کردند و به یتیم و فقیر و اسیر طعام بخشیدند. یا موضوع پیراهنبخشی حضرت(س) در شب عروسی که به آیه شریفه قرآن کریم عمل فرمودند؛ «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» یعنی لباس برتر و نوی خودشان را برای اهدا به فقیر انتخاب کردند نه لباس کهنهای را.
اشاره هنری و شاعرانه و حسی به این نمونه رفتارها ـکه در سیره ائمه اطهار(ع) نمونههای فراوانی سراغ داریمـ بسیار به شعر شاعر عیار و ارزش میبخشد.
نمونهها:
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
غلامرضا شکوهی
زهرا كه «اِنَّ اَكرَمَكُم» ترجمان اوست
در بندگی به قلّه تقوا رسیده است
محمدجواد غفورزاده
۳. مدحهای کلی که صبغه روشنگری و معرفتافزایی در آن کمرنگ یا بیرنگ است. در این نوع مدیحهها به رسم و سنت شاعران مدیحپرداز پیشین به ظواهر شخصیت اهلبیت(ع) توجه میشود:
فاطمه دارد رخی که ماه ندارد
ماه چو او حسن دلبخواه ندارد
و یا با دیگر شخصیتهای الهی و معنوی مقایسه و نهایتاً معرفی میشود بیآنکه رفتارشان جزئینگری و جزئینگاری شود:
عیسی برد آرزوی بیماری
کاینجا به بهانه شفا آید
یا:
موساست عصا به کف شبانت
خورشید، گدای آستانت
این نوع ابیات، غرورآفرین اما خنثی است و مخاطب را در همان سطح معمولیِ آگاهی نسبی و سطحی نگه میدارد. همانگونه که ذکر شد، در این نمونه وصفها ـکه نوعی کلیگویی و مبهمسُرایی استـ مخاطب بهره چندانی از معرفت بهدست نمیآورد.
۴. مدح ذوقی و استنباطی که بر پایه تحلیلهای ذوقی (شاعرانه همراه با حُسن تعلیل) و برداشتهای شخصی شاعر ارائه میشود که دو رویه سالم و ناسالم همراه با اغراقها یا حتی مبالغه و غلو است!
تبیین، تفکیک و ارائه مدیحههای سالم و قابل دفاع، از اهداف مهمیست که در گزینش اشعار شاعران پیشکسوت در این مجموعه دنبال شده است. برخی نمونههای سالم این نمونه اشعار را در این مجموعه خواهید خواند.
زیر این چرخ، علی دوستتر از فاطمه نیست
سند مستندم بازوی خونآلودم!
علی انسانی
بهشت روی زمین، خانه گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
محمدجواد غفورزاده
هستی به حیرت است که امروز امین وحی
بهر نبی چه مژدهای از داور آورد؟!
کفوی نداشت حیدر و، گفتی که مام چرخ
میخواست از برای علی همسر آورد
این لحظه، انتظار به پایان رسد که او
از بهر مبتدا، خبر از کوثر آورد
محمدعلی مجاهدی