چه خوشایند است مورد عنایت بزرگان قرار گرفتن و چه خوشایندتر اگر آن بزرگ، خداوند متعال یا معصومین(علیهمالسلام) باشند. لطفی که از آن حرف میزنیم، توجه ویژهای است از سر ذرهپروری و بها دادن به انسان ناچیز، تا جایی که این بنده حقیر اجازه داشته باشد آنقدر با آن مقامات ملکوتی احساس صمیمت کند که ایشان را دوست و رفیق خود بداند. دوستی و رفاقت با خدا! با امام معصوم! مگر میشود؟ طبق ظاهر برخی ادعیه به ما تعلیم دادهاند تا خداوند متعال را اینگونه بخوانیم: «یا رفیق من لا رفیق له»(۱)، «سبحانک یا شفیق تعالیت یا رفیق»(۲)، «یا شفیق یا رفیق فُکِّنی من حلق المضیق»(۳). امام رئوف(علیهالسلام) نیز در نزدیک بودن احساسشان به شیعیان فرمودهاند: «الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ»(۴). اما آیا میتوان با ملاک قرار دادن ظاهر چند عبارت، جسارت به خرج داد و این مقامات ملکوتی را رفیق خطاب کرد؟ صمیمیتی که ممکن است خط قرمز احترام را زیر پا بگذارد. در این یادداشت در صدد آن هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم.
برای واضحتر شدن مطلب بهتر است ابتدا به این دو آیه شریفه دقت کنیم:
۱. مهربانی و رأفت پیامبر اکرم(صلواتاللهعلیهوآله) زمینهای ایجاد کرد تا بین او و مردم الفتی عمیق ایجاد شود و مردم با او احساس راحتی کنند. خداوند تبارک و تعالی نیز این خصلت را دلیل اقبال مردم به ایشان میداند و آن را میستاید اما اجازه نمیدهد این صمیمیت مرز احترام را خدشهدار کند و خطاب به مسلمین در آیه شصت و سوم سوره نور میفرماید: «لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضاً؛ آنگونه که یکدیگر را صدا میزنید، رسولالله(صلواتاللهعلیهوآله) را صدا نزنید، بلکه او را محترمانه صدا کنید»؛ (مثلاً نگویند یا محمد! و یا ابنعبدالله!، بلکه بگویید یا رسولالله!).(۵) پیام آیه آنقدر شفاف بود که حتی جگرگوشه پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله)، حضرت زهرا(علیهاالسلام) تصمیم گرفتند که دیگر حضرت را به جای «پدر»، «رسولالله» خطاب کنند تا خدای ناکرده مشمول آیه نشوند و از جانب ایشان بیاحترامی نسبت به حضرت صورت نگیرد. گرچه بعد از این اتفاق رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) به ایشان فرمودند که این آیه در مورد او و فرزندانش نازل نشده است.(۶)
۲. در آیه دوم سوره حجرات خداوند میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ؛ ای کسانی كه ايمان آوردهايد! صداى خود را از صداى پيامبر بالاتر نبريد، و در برابر او بلند سخن مگوييد [و او را بلند صدا نزنيد] آن گونه كه بعضى از شما بعضى دیگر را بلند صدا مىكنند، مبادا با این کار اعمال شما نابود گردد درحالىكه متوجه نیستید.» گفتهاند بعد از نزول آیه ثابتبنقیس دیگر در اطراف حضرت دیده نشد. رسولخدا(صلواتاللهعلیهوآله) ثابت را نزد خویش فرا خواند و از او دربارهی علّت ناپدید شدنش پرسید. او عرض کرد: «ای رسول خدا! این آیه نازل شد و من هم شخصی هستم که صدای بلندی دارم، میترسم که عملم نابود شود به همین خاطر در محضر شما حاضر نمیشوم». رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) فرمودند: «تو مصداق این آیه نیستی، تو به خیر و نیکی زندگی خواهی کرد و به نیکی خواهی مُرد و از اهل بهشت خواهی بود».(۷)
از دو آیه مذکور برداشت میشود استفاده از هر واژه یا به کاربردن هرگونه لحنی که بویی از بیاحترامی نسبت به رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) دارد، نزد خداوند متعال پسندیده نیست و ممکن است باعث تباه شدن اعمال شود. خطاب قرار دادن امام نیز تفاوتی با خطاب قرار دادن پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) ندارد و این خاندان یک نور واحد هستند. در معرفی جایگاه امام نقل شده است: «أدنى معرفةُ الإمام أنَّه عِدلُ النّبي إلّا درجة النبوة؛ کمترین درجه شناخت نسبت به امام این است که بدانی او مانند نبی است مگر اینکه به درجه نبوت نرسیده است.»(۸) طبق حدیث مقام امامت همطراز با نبوت تعریف شده است، چگونه میتوان این جایگاه را در حد یک رفیق تنزل داد؟! به صِرف دیدن چند عبارت در ادعیه و روایت؟! لازم است بررسی شود «رفیق» در ادبیات عرب به چه معنایی است.
چیزی که از لغتنامهها به دست میآید این است که رفیق به کسانی میگویند که در یک سفر و در تمام حالات آن با یکدیگر همراه و هماهنگاند.(۹) همچنین به کسی که اهل مدارا، ملاطفت و مهربانی باشد رفیق میگویند.(۱۰) برای همین است که به پزشک میگویند: «أنتَ رَفيق و الله طبيب؛تو با بیمار مهربانی اما طبیب اصلی خدا است.» (۱۱) از نبی مکرم اسلام(صلواتاللهعلیهوآله) نقل شده است: «[اللّهُمّ مَنْ] رَفَقَ بأُمَّتِي فارْفُقْ بهِ؛ خدایا هرکس با امت من لطافت و مهربانی کرد با او مهربانی کن.»(۱۲) امام کاظم(علیهالسلام) نیز رفق و مدارا کردن با مردم را نیمی از معیشت انسان معرفی کرده و فرمودهاند:«الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَیْشِ».(۱۳)
بار معنایی کلمات هنگام انتقال از زبان عربی به فارسی تغییر میکند و این معانی از ماده «رِفق» با آنچه ما در فارسی به آن رفیق میگوییم، تفاوت دارد. رفیق در فارسی علاوه بر صمیمیت و مهربانی، جنبهای از «خودمانی بودن» و «عدم رعایت شئونات رسمی» را نیز به ذهن میرساند. چرا راه دور برویم در همین ادبیات فارسی خودمان، شعرا حتی بین دو واژه دوست و رفیق که به ظاهر مترادف هستند، تفاوت معنایی قائل شدهاند. به این ابیات دقت کنید:
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
حافظ
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
حافظ
دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
سعدی
اما وقتی صحبت از دوست میشود ببینید ادب چقدر اعتلا پیدا میکند. گویا در معنای کلمه دوست نوعی احترام و تقدس یافتهاند و برای همین است که خداوند متعال را دوست خطاب کردهاند نه رفیق.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
حافظ
عارضش را به مَثَل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
حافظ
با قدم خوف روم یا رجا
بار دگر گر به سر کوی دوست
سعدی
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
سعدی
همانگونه که رفیق و دوست –با وجود ترادف در لغتنامه- بار معنایی یکسانی ندارند، بیشک بین رفیق در عربی و فارسی نیز تفاوت معنایی وجود دارد و به صرف دیدن آن در روایت نمیتوان آن را در شعر استفاده کرد. در ترجمه عبارات به دو صافی «ادب» و «ادبیّت» باید توجه کرد. هم باید ادب لحاظ شود تا جایگاه رفیع امامت، نازل جلوه نکند و هم اینکه ترجمه باید ادیبانه و مطابق با موازین شعری باشد. همانگونه که میدانید این تعبیر بیپشتوانه، توسط شعرای معاصر و نسبت به حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) به کار برده شده است، اگر بخواهیم عبارات عربی را بدون عبور دادن از دو صافی مذکور و با ترجمه ظاهری، در اشعار بیاوریم باید شاهد این باشیم که فردا روزی خدای ناکرده شاعری حضرت را «داداشم حسین» و امثال این عبارت خطاب کند! زیرا این تعبیر هم از روایت برداشت شده و حضرت در ادامه «الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ» میفرمایند: «وَ الاَخُ الشَّقيقُ» یعنی امام مانند برادری است که از پدر و مادر یکی باشد.(۱۴)
چه زیبا است اگر از گفتن تعبیری مثل رفیق پرهیز کنیم، چرا که اگر حواسمان به سرچشمه نباشد و این برکه به همین مقدار هم گلآلود شود، ناشاعرانی جرأت میکنند حضرات را به بهانه صمیمی بودن با عبارات سخیفتری صدا بزنند که واژه «رفیق» پیش آن شرف دارد، همانگونه که متأسفانه در بعضی اشعار و نوحهها شاهد آن هستیم که قلم از نوشتن آن شرم دارد.
آنگاه داستان ما، داستان آن اعرابی میشود که بهخاطر احساس راحتی با پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) در محضر حضرت دراز میکشید و پایش را روی دیوار میگذاشت و در این حالت با شخص اول خلقت صحبت میکرد! اگر ادب در خطاب رعایت نشود، بین ما و این اعرابی چه فرقی است رفیق! پایمان را از گلیم خود درازتر نکنیم و در محضر امام معصوم مؤدب بنشینیم. در جایی که حضرت زهرا(علیهاالسلام) ترجیح میدهد پدر بزرگوارشان را رسولالله خطاب کنند، دیگر جایی برای این حرفها نمیماند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. دعای جوشن کبیر.
۲. دعای مجیر.
۳. دعای مشلول.
۴. قال الرضا(علیهالسلام) في صِفَةِ الإِمامِ: «الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ، وَ الوالِدُ الشَّفيقُ، وَ الأَخُ الشَّقيقُ، وَ الاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ؛ امام، همدم و رفيق است و پدری مهربان؛ و برادری است که از پدر و مادر یکی باشد و [همچون] مادر نيكوكار نسبت به فرزند كوچكش. الكافی، ج۱ ص۲۰۰، ح۱.
۵. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۲۴۸.
۶. تفسیر اهلبیت(علیهمالسلام) ج۱۰، ص۳۴۶؛ کشف الیقین، ص۳۵۴.
۷. تفسیر اهلبیت(علیهمالسلام) ج۱۴، ص۵۰۸؛ بحرالعرفان، ج۱۵، ص۷۹؛ نورالثقلین.
۸. روایت از امام صادق (علیهالسلام): البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۸۲، ح۳۹۷۷.
۹. كتاب العين، ج۵، ص۱۴۹؛ تهذيب اللغة، ج۹، ص۱۰۰.
۱۰. قاموس قرآن، ج۳، ص۱۱۰؛ كتاب الماء، ج۲، ص۵۴۲؛ أساس البلاغة، ص۲۴۳.
۱۱. كتاب الماء، ج۲، ص۵۴۲.
۱۲. تاج العروس، ج۱۳، ص۱۶۷.
۱۳. کافی، ج۲، ص۱۲۰.
۱۴. اگر یک چیز را به دو قسمت تقسیم کنند به آن دو، شقیق میگویند.