تصویر دست جدا از پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی یک سوژه است؛ اما این شاعر است که میتواند از زوایای مختلف به این عکس پر مفهوم نگاه بیندازد و یک دنیا مضمون از آن دریافت کرده و با خلاقیتی که دارد ابیات تحسینبرانگیزی بیافریند.
آیا میتوان با ملاک قرار دادن ظاهر چند عبارت، جسارت به خرج داد و اهلبیت(علیهمالسلام) را رفیق خطاب کرد؟ صمیمیتی که ممکن است خط قرمز احترام را زیر پا بگذارد. در این یادداشت در صدد آن هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم.
در روایات اهلبیت(علیهمالسلام) یکی از بهترین و مؤثرترین راهها برای آموزش مباحث اعتقادی به فرزندان آموزش از طریق شعر بیان شده است.
بیشک طراوت و لطافتی که شعر به دلیل وجود وزن و ظرافتهای بدیعی دارد، بسیار برای نوجوانان جذابتر از یک متن معمولی است.
یکی از دغدغههای مهم مداحان انتخاب «شعر» است؛ و اگر مداح، کمی اهل مطالعه شعر و وسواس در انتخاب باشد در پیِ پاسخ به این سؤال مهم است: «این شعر در کدام بخش مداحی به کار میآید؟»
انتخاب شعرهای «کاربردی» و استفاده دقیق و درست از آن، بخشی از دغدغههای مقدس مداح را پاسخ میدهد.
در انتخاب زبان محاوره باید به این نکته توجه داشت که صرف به کارگیری کلمات با نُرم محاوره و کوچه بازاری، کافی نیست بلکه شعر باید از ضرب المثلها و فرهنگ اصطلاحات مردمی و ادبیات بومی سرشار باشد. دیگر آنکه به کارگیری اصطلاحات عامیانه نباید با تغییر واژگانی توسط شاعر همراه باشد.
گاهی یک مهآلودگی دلپذیر هم در سرودهها میتوان یافت که آدمی را برای پیش رفتن بیشتر در این مه و دیدن کامل شبحی که از لابهلای آن خود را نشان میدهد، ترغیب میکند. البته مسألۀ مهم این است که شبحی را بتوان دید و آن شبح چنان جذاب باشد که ما را به حرکت وادارد.
ما نباید گمان بریم اگر یک چیزی خوب است، حتماً زیادش خوبتر خواهد بود. در بسیاری از امور ذوقی، این حدّ وسط است که خوب است و نه کرانهها. همانگونه که گوش انسان موجهایی با بسامدهایی خاص را تشخیص میدهد، ذهن او نیز در برابر میزان خاصی از نوآوری و خلّاقیت حساسیت خوبی نشان میدهد.
رباعی قالبی است با یک جاذبۀ صوری خاص و قابلیتهای کاربردی ویژه که در دیگر قالبها نمیتوان یافت. رباعی تنها قالب جاافتادۀ شعر کوتاه در میان قالبهای کهن ماست و به همین سبب برای بیان نکتههای موجز ولی پر معنی قابلیت دارد.
ما شاید بدین توجیه و یا بهانه که «کار شعر، پند و موعظه نیست» شعر را از بسیاری از وظایف آن سبکدوش کردهایم، همچنان که گفتهایم «کار شعر، داستانسرایی نیست»، «کار شعر، خطابۀ سیاسی نیست»، «کار شعر، تبریک و تسلیت نیست». نتیجۀ مستقیم این شانهخالی کردنها، فقیر شدن شعرهای ما از نظر محتوایی بوده است.
در شعر آیینیِ بعضی از شاعران جوان، هم شخصیتها تقریباً ثابتاند، هم وقایع و هم زاویۀ دید و نگرش شاعران نسبت به وقایع و اشخاص. این دوستان ما غالباً در یافتن طرح برای مسایلی که خود با آنها زیستهاند، توانایند و مشکل وقتی پدید میآید که از این زمانه دور میشوند.
قصیده از دیرباز معیار و ملاک سخنوری بوده است و وسیلۀ سنجش مایۀ شاعری. هنوز بسیاری از استادان کهنگرای ما، قصیده را «مادرِ دیگر قالبهای شعر فارسی» میدانند و کاملترین قالب.
شاعر برای پرداخت به سوژۀ تازه، به نگاه جزیینگر و قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف نیاز دارد. استفاده از سوژۀ تازه در شعر، این امکان را به شاعر میدهد تا به تصویرسازی و مضمونآفرینیهای مختلف بپردازد و این فضا را برای مداح ایجاد میکند که با پرداخت سوژههای تازه، ابعاد دیگر شخصیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را برای مخاطب متجلّی سازد.