شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یادنامه استاد سیدرضا مؤید

🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت شاعر آئینی با اخلاص آقای سید رضا موید

▪️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت شاعر آئینی با اخلاص آقای سید رضا موید را تسلیت گفتند.

📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
درگذشت شاعر آئینی با اخلاص جناب آقای سید رضا موید رحمة الله علیه را به فرزندان و خاندان گرامی ایشان و به جامعه‌ی ادبی خراسان تسلیت عرض میکنم. شعر روان و دلنشین این هنرمند مومن که غالباً در خدمت معارف و ارزشهای دینی است یادگار ارزنده‌ی او در اینجا و ذخیره‌ی گرانبهای او برای نشأه‌ی اخروی است ان‌شاءالله. خداوند او را با شهیدان محشور فرماید که همواره محافل یاد آنان را با سروده‌های خود رونق ‌می‌بخشید.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۶ مهرماه  ۱۴۰۱

💠💠💠

🏴 شعر اخوانیه استاد محمدجواد غفورزاده
قرائت شده در مراسم نکوداشت استاد مؤید

«مؤید» عندلیب باغ عشق است
دلش منت‌پذیر داغ عشق است

چه عشقی؟ عشق مصباح الهدایی
ره‌آوردِ شهیدان خدایی

اگر طبع بلندش تازه‌جوش است
«مؤید» باغبانی گل‌فروش است

به شعرش زخمه ها بر تار دل زد
فروزان آتشی در آب و گل زد

اگر شد در صف یاران مقدم
برای نام و نان هرگز نزد دم

«مؤید» سال‌ها از عشق دم زد
در آفاق خداجویی قدم زد

«مؤید» مدح عَمرو و زِید، کی گفت؟
فقط از نینوا و سِرّ نی گفت

«ولایت نغمه‌ها»یش بر لب اوست
تولا همدم روز و شب اوست

به او جامی امیرِ مِی  کشان داد
«رسالت جلوه‌ها»یش را نشان داد

اگر سرچشمۀ شعرش زلال است
پر از «گلبرگ» عشق و شور و حال است

«مؤید»، «نور باران» است شعرش
سرود سربه‌داران است شعرش

خوشا شعری که گردد آسمان‌رنگ
شود وقف شهید و جبهه و جنگ

اگر شعر «مؤید» شد سرآمد
سخن‌هایش همه از دل برآمد

چه سوزی هست در شعر و سرودش
چه غوغایی‌ست در اوج و فرودش

سرود او همه آوای عشق است
همه «منظومۀ زیبای عشق» است

صفا و معرفت، بال و پر اوست
«بهارِ بی‌خزان» هر دفتر اوست

اگر شعر «مؤید» خوش درخشید
به شعر او، تعهد روح بخشید

به دست او قلم تا داشت جوهر
نوشت از دُرّ و از دریای گوهر

نمی‌گویم که دعبل یا کمیت است
«مؤید» خاک پای اهل‌بیت است

فروغ مهر در آیینۀ اوست
نشان خدمتی بر سینۀ اوست

«مؤید» خادم شمس‌الشموس است
نمک‌پروردۀ سلطان طوس است

از این خورشید چون کسب ضیا کرد
در این دربار، خدمت بی‌ریا کرد

قلم در دست او مینای اشک است
دلش سرسبز از «گل‌های اشک» است

«مؤید» گرچه طبعش آتشین است
زبان حال او با اشک، این است:

«چه جان‌افروز و روح‌افزایی، ای اشک!
چراغ خلوت شب‌هایی، ای اشک!

اگرچه نیستی از قطره‌ای بیش
ولی وقت اثر، دریایی، ای اشک!

به کام تشنگانِ وادی عشق
زلال ناب عاشورایی، ای اشک!»

«مؤید» شعر را با شور آمیخت
گلاب اشک او بر دفترش ریخت

هُمای طبعِ او در اوج پر زد
از اول بر در یک خانه در زد

به دل، مهر حسینی از ازل داشت
که شور و حال، در قول و غزل داشت

در احرام صفا، بی شک و تردید
به گِردِ «کعبۀ شش‌گوشه» گردید

خدا داند که می‌ماند برایش
زیارت‌نامه‌های کربلایش

به پاس یک گلستان گل که او کاشت
گرفتند از برای او «نکوداشت»

چه گل‌هایی به دست باغبان داد
چه دل‌ها را که با شعرش تکان داد

به شعرش گوش جان وقتی سپردم
به اخلاص «مؤید» غبطه خوردم

«مؤید» شاعر شعر ولایی‌ست
خراسانی‌ست اما کربلایی‌ست

«مؤید» اهل دل را نور عین است
«مؤید» هرچه دارد از حسین است

💠💠💠

🏴 شعر اخوانیه استاد غلامرضا سازگار
تقدیم شده به استاد سیدرضا مؤید

«مؤید» به توفیق آل محمد
همیشه موفق، همیشه مؤیَّد

کلامت همه دُرّ و طبعت چو دریا
کتاب شریفت چو خُلد مُخَلَّد

بنازم به اشعار ناب و متینت
که هر بیت آن هست قصری مشیّد

سزد گر کنم کوچ از شهر تهران
به دیدار تو رو کنم سمت مشهد

نبی، جدّ و زهرای مرضیه‌ات، اُمّ
سلام الهی بر این اُمّ و این جَد

زبان تو شمشیرِ شیر الهی
کلام تو تفسیر قرآن احمد

سخن‌هات موزون؛ غزل‌هات زیبا
قوافی منظم، مضامین مجدد

سزد تا بیارم به وصف کلامت
هزاران قصیده، هزاران مجلد

خریدار نظم تو آل پیمبر
نگه‌دار جانت خداوند سرمد

سزد تا دهان زآب کوثر بشویم
سخن در ثنای «مؤید» بگویم
::
«مؤید»! تو در پیکر شعر، جانی
که هم مدح‌گویی و هم مدح‌خوانی

اگرچه به شهر خراسان، مقیمی
به پرواز در قلّۀ آسمانی

نگویی به پیریت قامت خمیده
که خوش‌تر ز سرو ریاض جنانی

تو شمشیر اسلام در دست شعری
تو در کام آل محمد، زبانی

مؤیَّد به روح‌القدس از ولادت
«مؤید» به شهرت در این دودمانی

زهی صدق و اخلاص و طبع بلندت
که عمری چراغ دل دوستانی

چراغ ادب را به جان می‌فروزی
نهال سخن را به دل می‌نشانی

کنی انجمن را چو دریای گوهر
چو دُرّ سخن از دهان می‌فشانی

ز شعر بلندت عیان است بر من
که در موسم پیری‌ات هم جوانی

تو در آسمانِ ادب، آفتابی
الهی همیشه بتابی! بتابی!
::
تو عمری ثناگسترِ اهل‌بیتی
به تیغِ سخن، یاورِ اهل‌بیتی

سزد چهره سایم به خاک قدومت
که در اوج، خاک در اهل‌بیتی

به طبع رسایت پیام‌آوری کن
که الحق پیام‌آور اهل‌بیتی

ادب در حضور تو تعظیم آرد
که یک عمر در محضر اهل‌بیتی

به روح بلند کمیت و فرزدق
که تو دعبل دیگر اهل‌بیتی

عیان است از فیض طبع بلندت
که پروردۀ مادر اهل‌بیتی

تو سیراب از کوثر آل عصمت
تو سرمست از ساغر اهل‌بیتی

تو یک قطعه از نورِ شمع ولایت
تو پروانه، دورِ سر اهل‌بیتی

مؤیَّد به تأیید آل محمد
«مؤید»! ثناگستر اهل‌بیتی

الا ای دل شاعران پای‌بستت!
سزد تا زند بوسه «میثم» به دستت

💠💠💠

✍🏻 یادداشت استاد محمدعلی مجاهدی
📚 در مقدمۀ دیوان استاد سیدرضا مؤید

▫️اگرچه شعر در زمانۀ ما به خاطر دامنۀ تاثیرگذاری بسیاری که دارد، به عنوان یک رسانۀ عمومی و فراگیر شناخته شده است، ولی اگر شاعری بخواهد در شمار شهروندان واقعی «شعر آیینی» درآید باید صلاحیت‌های لازم را احراز نماید که از جملۀ آن‌هاست: ایمان داشتن، دارای اعمال صالح و پسندیده بودن، با ذکر و یاد خدا فراوان مؤانست داشتن و طلب نصرت و یاری از خداوند مهیمن ذوالجلال، هنگامِ در معرض ظلم قرار گرفتن.

این ویژگی‌ها که شاکلۀ شخصیتی یک شاعر آیینی متعهّد را شکل می‌دهد، در آیۀ پایانی سورۀ «شعراء» برشمرده شده است. بنابراین هر شاعری توفیق حضور در قلمرو شعر آیینی را ندارد و پس از احراز صلاحیت‌های یاد شده است که به او اجازه ورود در این قلمرو خطیر داده می‌شود.

▪️همین شاعران متدیّن و متعهّدند که رسول گرامی(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) آنان را مورد خطاب اکید قرار داده و از آنان می‌پرسد: «ما مَنَعَ الّذینَ نَصَروا رسولَ اللهِ بِسیوفِهِم اَن یَنصَروا بِاَلسِنَتهِم؟ چه چیزی منع می‌کند کسانی را که با شمشیرهای خود رسول خدا را یاری کرده‌اند تا با زبان‌های خود نیز در مقام یاری او برآیند؟»

شاعران دین‌مدار و متعهد که مورد اعتماد آن حضرت قرار داشته‌اند، وقتی به این پرسش اساسی او بلی می‌گویند و از آن وجود نازنین می‌خواهند که به آنان اجازۀ حضور در این عرصه را بدهد، به آنان دستور می‌دهند: «اُهجُوهم و روحُ القُدُسِ معکُم». یعنی مشرکان را هجو کنید و هیمنۀ پوشالی آنان را در هم بریزید که فرشتۀ وحی جبرئیل امین، شما را در سرودن این اشعار حماسی کفرشکن یاری می‌کند و در این نبرد فرهنگی همراه شماست.

و در جای دیگری به حسّان‌بن‌ثابت دستور می‌دهند: «اُهجُهُم فَوَ الّذی نَفسی بِیَدِهِ لَهُوَ اَشَدُّ عَلَیهِم مِنَ النَّبل»؛ یعنی مشرکان را با شعار دشمن‌شکن خود هجو کن و موقعیت اجتماعی آنان را متزلزل ساز که سوگند به آن خدایی که جانم در دستِ اوست! این کار برای آنان از تحمل زخم تیر دشوارتر است.

شاعرانِ به معنای واقعی کلمه «آیینی» این شأن و منزلت را در نزد شارع مقدس اسلام دارند که آنان را در صفوف مقدم جبهۀ فرهنگی قرار می‌دهد تا به هنگام در هم کوبیدن سنگرهای دشمنان قسم خورده، به رسالت خطیری که دارند عمل کنند و به آنان یادآور می‌شود که شما در این تهاجم تنها نیستید و جبرئیل امین در کنار شماست.

▫️در این مقطع حساس تاریخی که کیان فرهنگ شیعی و اعتبار آموزه‌های دینی، مورد هجمۀ بی‌امان وهابیت و بهائیت و دیگر دشمنان قسم‌خوردۀ اسلام قرار گرفته است، رسالت شاعران متعهد آیینی‌سرای هم‌روزگار ما حضور پر شور در این عرصه سرنوشت‌ساز است و به شهادتِ مجموعه شعرهایی که تا کنون توسط برادر بزرگوارمان استاد «سیدرضا مؤید» در پنجاه سالۀ اخیر چاپ و منتشر شده، این پیرغلام با اخلاص آل‌الله و این پیش‌کسوت بنام و افتخار آفرین شعر آیینی معاصر، همانند حسّان‌بن‌ثابت‌ها و ابن‌رواحه‌ها و کعب‌بن‌مالک‌ها، فرمان رسول گرامی(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) را به گوش جان نیوشیده و در آفرینش اشعار حماسی و کوبنده و در عین حال، معناگرا کوشیده و عزم شریف خود را در تبلیغ و ترویج و تعظیم شعائر اسلامی صرف کرده و با کارنامه‌ای درخشان در شمار مشعل‌دارانِ شعر آیینی معاصر درآمده است.

اینک که قرار است کلیات اشعار جناب مؤید به فیض روح‌القُدُسی، چاپ و منتشر گردد، لازم دانستم از یک عمر تلاش بی‌وقفۀ این شاعر پرآوازۀ آیینی در احیای معارف ولایی و آموزه‌های دینی و تبیین فرهنگ سرخ شهادت و جان‌فشانی‌های عزت‌مندانۀ شهیدان در پاس‌داشت فرهنگ گران‌سنگ عاشورا و مانایی منشور انقلاب اسلامی ایران به سهم خود قدردانی نمایم.

💠💠💠

💠 استاد سیدرضا مؤید؛ الگوی شاعران هیأتی‌سرا

📚 بخش‌هایی از مقدمه دیوان استاد سیدرضا مؤید
✍🏻 به قلم استاد سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی

▪️شعر مناسب اجرا در هیأت، در حقیقت همان شعر مذهبی ولایی است؛ که به جهت مردمی‌بودن آن، نشانه‌ها و ویژگی‌های خاصی می‌یابد. به عبارت دیگر، شعر هیأتی یا همان شعر مناسب اجرا در هیأت، تافته جدابافته از شعر ولایی نیست!
واضح‌ترین و مهم‌ترین وجه تمایز این نوع شعری با دیگر اشعار، بهره‌گیری از زبان و شیوه بیان عامیانه است. پس می‌توان گفت هر شعر مذهبی که با بهره‌گیری از ادبیات عامیانه و طبق معیارهای خاص آن سروده شده است، می‌تواند مناسب اجرا در هیأت باشد.

▫️مرور ابیات این شعر از استاد مؤید، در تبیین فرضیۀ یاد شده، ما را یاری می‌کند:

مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم
این گنج پربهاست، من ارزان نمی‌دهم

گر انتخاب جنت و کویت به من دهند
کوی تو را به جنت و رضوان نمی‌دهم

نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم
این اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم

جان می‌دهم به شوق وصال تو یا حسین
تا بر سرم قدم ننهی جان نمی‌دهم

ای خاک کربلای تو مُهر نماز من
آن مُهر را به مُلک سلیمان نمی‌دهم

دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو
این خانۀ خداست، به شیطان نمی‌دهم

گر جرعه‌ای ز آب فراتت شود نصیب
آن جرعه را به چشمۀ حیوان نمی‌دهم

تا سر نهاده‌ام چو «مؤید» به درگهت
تن زیر بارِ منت دونان نمی‌دهم

▪️شعر، سرشار از مضامین روایی و نکات ادبی و فنی است؛ اما نکته مهم  در این شعر، سادگی زبان و شیوه بیان است. زبان شعر، بدون تکلّف و پچیدگی است و شاعر در ضمن سهل کردن زبان، از ممتنع بودن آن غافل نبوده است. به همین جهت، در لایه‌های درونی اکثر ابیات از تشبیه بهره برده و با چاشنی بیانی تعریضی، نحوه بیان شعر را به فطرت زبان مردم نزدیک کرده است.

▫️برای دریافت اثر هنری و لذت بردن از آن، مخاطب باید زمینه‌های حسی و شهودی لازم را داشته باشد. به عنوان مثال در این بیت، با عبارت «اَتاکُم نَجَی» که برگرفته از زیارت جامعه کبیره است، مفهوم توسل به امام حسین(ع) تبیین شده است:

 هرکس که جُست بر تو توسل، نجات یافت
ای ناخدای فُلک «اَتاکُم نَجَی» حسین

یا اشاره غیرمستقیم شاعر به کبودی رخسار حضرت زهرای مرضیه(س) در این بیت:

هر ماه گرفتنش بُوَد یک ساعت
این ماه گرفته بود تا کرد غروب

و در هریک از این ابیات نکات تاریخی تداعی می‌شود:

چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش
از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد

هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من
چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد
 

▪️اشعار در هر دوره وظایفی دارند و با هدف پاسخ‌گویی به نیاز مخاطب سروده می‌شوند. نوع مخاطب، سطح زبان و شیوۀ بیان را در شعر رقم می‌زند و جهان‌بینی شاعر بر این اساس در شعر رخ می‌نماید. بنابراین اگر شاعر، نگاهی متعالی در شعر نداشته باشد و صرفاً در پی اقناع عواطف مخاطب باشد، بی‌گمان شعر او پویایی فکری و فنی نخواهد داشت و ایستا و بی‌حرکت در یک دوره زمانی خواهد ماند.
برای این‌که شعر به ورطۀ عوامانگی نیفتد و در قید زمانی خاص باقی نماند، لازم است شاعر هیأتی‌سرا به این نکته کلیدی توجه کند و همواره در صدد ارتقای فنی و فکری مخاطب باشد.
در این ابیات استاد سیدرضا مؤید تلاش دارد ضمن توجه به تعهد شاعرانه‌اش، در لابه‌لای ابیات، مخاطب را با نگرشی تازه در باره عقیله بنی‌هاشم، حضرت زینب کبری(س) آشنا کند:

کعبه بی نام و نشان می‌ماند اگر زینب نبود
بی‌امان دارالامان می‌ماند اگر زینب نبود

گر چه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا
کربلا هم بی‌نشان می‌ماند اگر زینب نبود

مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد
تا ابد بی پاسبان می‌ماند اگر زینب نبود

مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت
بی‌تحرّک همچنان می‌ماند اگر زینب نبود

کاروان مهدویت در مسیر فتنه‌ها
بی امیر کاروان می‌ماند اگر زینب نبود

مجری احکام قرآن بود او با صبر خویش
دین حق بی‌حکمران می‌ماند اگر زینب نبود

کرد اسلام حسینی و یزیدی را جدا
حق و باطل توأمان می‌ماند اگر زینب نبود

شد گلستان، کربلا از لاله‌های احمدی
این گلستان در خزان می‌ماند اگر زینب نبود

شعلۀ عالم‌فروز نهضت سرخ حسین
زیر خاکستر نهان می‌ماند اگر زینب نبود

 نالۀ مظلومی ‌لب‌تشنگان دشت خون
در گلوگاه زمان می‌ماند اگر زینب نبود

خون ثارالله رمزی را که بر صحرا نوشت
تا ابد بی‌ترجمان می‌ماند اگر زینب نبود

فارسان صحنۀ «هیهات منا الذله» را
داغ ناکامی‌ به جان می‌ماند اگر زینب نبود

ای «مؤید» هرچه هست از زینب و ایثار اوست
جان هستی ناتوان می‌ماند اگر زینب نبود

▫️استاد سیدرضا مؤید، شاعری پیش‌کسوت از دیار خراسان است که سال‌ها در فضای قدسی حریم حضرت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) نفس کشیده و از انوار آن خورشید تابان، نور حضور گرفته است.
ایشان در زمرۀ شاعرانی است که از دهه‌های پنجاه و شصت تا کنون، به عنوان شاعر هیأتی‌سرا در میان اهل هیأت، مرثیه‌سرایان و ذاکران آل‌الله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است.
از جمله این شعر که از آثار شاخص و معروف استاد مؤید است:

اشکی بُوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم
این است گوهری که به دریا نمی‌دهم

گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم

عمری بود که گوشه‌نشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم

در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سینا نمی‌دهم

تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌کشم
دامان او ز دست تمنّا نمی‌دهم

سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم

گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبّت زهرا نمی‌دهم

امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمی‌دهم

در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم

▪️با اندک تأملی می‌توان حدس زد، این شعر در دهۀ سوم عمر ایشان سروده شده است و همین اثر این فرضیه را اثبات می‌کند که شاعران مذهبی و هیأتی‌سرا در دهه‌های پیشین در پی پاسخ به یک نیاز عمومی ‌بوده‌اند: «سادگی شعر» و «لذت بردن آنی از آن» و از طرفی از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهان‌بینی و روشن‌گری عموم غافل نبوده‌اند.
این هدف را باید بسیار ارزش‌مند دانست و اگر امروز مخاطب از شعر در هیأت لذت بیش‌تری می‌برد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و هم‌نسلان او از جمله اساتیدی همچون محمدعلی مجاهدی، غلام‌رضا سازگار، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است.
به‌راستی این شعر در قیاس با دیگر اشعار چه خلأی دارد و اگر شاهکار نیست، چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است؟
به نظر می‌رسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل شعریت، باید در این ویژگی‌ها جست‌و‌جو کرد:
سادگی و صمیمیت زبان و به عبارت دیگر، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانه‌ها و عناصر ادبی که  مخاطب با آن مأنوس است.
این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است نه پاسخ به همۀ نیازهای او و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز حب و علاقه به محضر اهل‌بیت(ع) با زبانی عاطفی و شاعرانه.

▪️استاد مؤید در برخی آثار خود توانسته است با شناخت نیاز مخاطب در یک برهۀ تاریخی، در عین سادگی و طراوت کلام، محتوایی عمیق و شاعرانه مطابق شئون شعر ویژه هیأت ارائه کند؛ شعری که عموم آن را به‌راحتی بفهمند و علاوه بر آن، خواص و اهل فن بر ارزش‌های آن صحّه گذارند.
در برخی از آثار استاد مؤید، نشانه‌هایی فراوانی از تلاش برای ارائه مفهوم والا و شاعرانه، و نیز اقناع دو نوع مخاطب عام و خاص مشهود است.

▫️نمونه‌هایی از ساده‌سُرایی و وصف شاعرانه:

بر لب دریا لب دریادلان خشکیده است
از عطش دل‌ها کباب است و زبان خشکیده است

سوز بی آبی اثر کرده‌ست در اهل حرم
هر طرف بینی لب پیر و جوان خشکیده است

آه از این میهمان‌داری که در دشت بلا
میزبان سیراب و کام میهمان خشکیده است

نازم این همت که عباس آید از دریا ولی
آب بر دوش است و لب‌ها همچنان خشکیده است

دامن مادر چو دریا، اصغرش چون ماهی است
کام ماهی بر لب آب روان خشکیده است

گر ندارد اشک تا آبی به لب‌هایش زند
چشمۀ چشم رباب از سوز جان خشکیده است

و:
دلِ شکستۀ من انس با علی دارد
امید از همه بگسسته تا علی دارد

منم ز شهر ولایت، ز کوی سوختگان
شناسنامۀ من مهر یاعلی دارد

خدا مدال علی‌دوستی به ما داده‌ست
به غیر کشور شیعه، کجا علی دارد؟

به روز حشر برای شفاعت امّت
علی حسین و رسول خدا، علی دارد

▪️ساده‌سرایی با محوریت مضمون حماسی:

اشک روز و شب ما وقف تو ای کشتۀ عشق
گریه گر هست سزاوار غم توست حسین

من نگریم به عزایت که بهشتم بدهند
ور بهشتم بدهند از کرم توست حسین

در ره عشق زدی گام و در این راه خطیر
طفل شش‌ماهۀ تو هم‌قدم توست حسین

آیۀ کهف که خواندی خبر پیروزی است
سر بر نیزه بلندت، عَلم توست حسین

▫️مدح با محوریت تحلیل:

حسین از خون من بر چرخ پاشید
بلی عرش خدا را زیورم من

لبم سرچشمۀ آب حیات است
کجا محتاج شیر مادرم من

و:
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاک را کیمیا کند زهرا

این مقام کنیز او باشد
تا دگر خود، چه‌ها کند زهرا!

▪️مدح و تحلیل تاریخ:

دل و بازوی قوی داری تو
مهر و قهر علوی داری تو

بازوانت چو جدا شد عباس
دست تو دست خدا شد عباس

زآن خداوند مدالت بخشید
جای دو دست، دو بالت بخشید

▪️مدح با محوریت معرفی سبک زندگی حسینی:

شایسته است گفتن صَلّوا عَلی الحسین
چون مصطفی ز توست تو از مصطفی، حسین

هر کس که جُست بر تو توسل، نجات یافت
ای ناخدای فُلک «اَتاکُم نَجَی» حسین

سُنّت بُوَد سلام به تو بعد هر نماز
زیرا بُوَد نماز هم از تو به‌پا حسین
 
از فاطمه، به نام تو آغاز می‌شود
برنامۀ شفاعت روز جزا حسین

نامت چو بر زبان گذرد بند بند من
گویند با زبان و دلم یک‌صدا حسین

پر می‌زند دلم به هوای حریم تو
آنجا که مستجاب بود هر دعا حسین

▫️جزئی‌نگری در تاریخ و وصف‌های حسی با هدف ارائه مرثیه:

سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک
برای شیعه فرستاده‌ای پیام حسین

سلام بر تو و آن قطره‌های خون سرت
که ریخت روی زمین در مسیر شام حسین

ز خون سینه و پیشانی‌ات وضو کردی
برای سجده به درگاه ذوالکرام حسین

به خاک بود جبین و سرت جدا کردند
نماز عشق تو در سجده شد تمام حسین

▪️جزئی نگری در تاریخ و کشف مضمون‌های تازه:

قلب مولانا حسین بن علی
هست جای مهر دو دلبر ولی

در درون جای خدای اکبر است
در برون آرامگاه اصغر است

کربلا عرش سریر اصغر است
روز عاشورا غدیر اصغر است

زآن علی حق کرد نعمت را تمام
زین علی گردید تکمیل قیام

و:
روح ایمانند کوچک یا بزرگ
هر دو قرآنند کوچک یا بزرگ

و:
در میان عاشقان روی دوست
هر کسی محرم شود در کوی اوست

حج او جز رنج چندین گام نیست
چند ساعت بیش در احرام نیست

لیک اصغر را که جان در کام بود
متصل شش‌ماهه در احرام بود

▫️آنچه در این مختصر تقدیم شد، در حقیقت بیان بخشی از ارادت و شیفتگی سی‌ساله صاحب این قلم، به اشعار ولایی شاعر آل‌الله استاد سیدرضا مؤید است.
امید است شاعران آل‌الله، با شناخت شیوه‌های آفرینش شعر ولایی، بتوانند به نیازهای واقعی مخاطبان شعر در هیأت پاسخ‌گو باشند. مسلماً مطالعۀ آثار شاعران پیش‌کسوت و بررسی تجربه‌های موفق ایشان، این مسیر را هموارتر خواهد نمود.