داغ جوون

نمی‌دونم اصلا، چطور بالا سرت رسیدم
تا حالا برادر، تو رو من اینجوری ندیدم

میون خیمه، دل خواهر سوخت
وقتی که می‌شنیدم صداتو
اولین باره، زینبت داره
می‌بینه اوج گریه‌هاتو

ای وای، چشات شده کاسۀ خون
ای وای، سخته چقدر داغ جوون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از وقتی علی رفت، تو آروم و قرار نداشتی
بمیرم که حالا، صورت رو صورتش گذاشتی

منو باز یادِ بابامون انداخت
دیدن روی لاله‌گونش
زنده شد داغ مادرم اینجا
پهلوی جسم غرق خونش

ای وای، با نالۀ یا ولدی
ای وای، دل منو آتیش زدی