مادر شهید

به برگشتن گلهام نداشتم امید
تا که افتادن روخاک دل من لرزید

تو عمر پُرغمم تا امروز
یه مادر شهید نبودم
دیگه آتیش زدن با این داغ
به تار و پودم

کیه بفهمه غربت دنیارو
کیه بفهمه غصۀ زهرارو؛ حالا می‌فهمم
حالا دیگه خبر دارم از دردش
از قلب پر آتیش و آه سردش؛ حالا می‌فهمم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برا یه مادر سخته جلوی چشماش
رو خاک بیفتن بی‌جون دوتا از گلهاش

انگاری اشکای چشمامو
با دستاش می‌گیره باز مادر
انگار داره تسلام می‌ده
بابامون حیدر

یه لحظه هم نشو برام دلواپس
کنار تو می‌مونم ای هم‌نفس؛ تویی امیدم
تویی تموم هستی من مولا
نداره بی‌تو زنده بودن معنا؛ تویی امیدم