شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مسافر شهید ما

شبیه پرچمی که زخمی است
چه استوار مانده تا هنوز
به خون لاله‌ها معطر است
سپید و سرخ و سبز ما هنوز

نه تن به سایه‌ها نمی‌دهد
دل بزرگ آسمان ما
چگونه مرده خوانمت شهید
که زنده مانده آرمان ما

آه
جوان رو سفید ما سلام
مسافر شهید ما سلام
پناه ما امید ما سلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه خاک جای ماندن تو بود
نه صبر کار داغ‌دیده‌هاست
زمین به خون تو شفا گرفت
بهشت مأمن سپیده‌هاست ‌

بر این جهان تو چشم بسته‌ای
که چشم‌های بسته وا شود
مرا شبی دعا کن ای رفیق
که چون تو جان من فدا شود

آه
تو هم شدی فدای باورت
فدای اقتدار کشورت
فدایی حجاب مادرت