شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

کی می‌رسی به دادم؟

وای از شبی که سر شد، در ظلمت و تباهی
از هر گناه و ظلمی، العفو یا الهی

از هر خطای کوچک، از هر گناه و طغیان
از هر گناه پیدا، از هر گناه پنهان

از سهو و عمد یا رب، از هر زیاد هر کم
از هر چه بردم از یاد، از هر چه که شمردم

از هر خطا و عصیان، یا رب الهی العفو
ای اهل فضل و احسان، یا رب الهی العفو

«یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دردا که بین گلشن، من رو به خار کردم
گفتی عزیز باش و، خود را چه خوار کردم

سهمم شد از گلستان، خاشاکِ بوستانت
دردا که خوار گشتم، در چشم دوستانت

رسوا شدم دوباره، افتاد تشتم از بام
بستند هر دری را، بر این گدای بدنام

غفلت از آستانِ ربّ جلیل کردم
هی رو زدم به مردم، خود را ذلیل کردم

«یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باید که می‌رسیدم، من تا بهشت دیدار
می‌شد نصیبم آخِر، دیدار حضرت یار

از آسمانِ قربت، از چه هبوط کردم؟
من چاه را ندیدم، یک آن سقوط کردم

گردابی از هلاکت، گِردم به پیچ و تاب است
دریاب بنده‌ات را، فضل تو بی‌حساب است

دار و ندار خود را، یک‌جا به آب دادم
با کشتی نجاتت، کی می‌رسی به دادم؟

«یا رب الهی العفو، یا رب الهی العفو»