شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یا جوادالائمه

دلای پریشون، ناامید از این روزگار
به سوی تو میان دل‌شکسته و غصه‌دار
نگاه تو می‌شه مرهم دل بی‌قرار

تو با غریبا رحیمی و
مهربون و کریمی و
می‌فهمی درد و غماشونو
تو چشیدی یتیمیو

تمومِ حاجتا رو دادی، مولا
تویی که جواد بن الجوادی، مولا

«یا مولا، یا جوادالائمه مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دنیا حکایت می‌شه گفت برا غربتت
چه یثرب، چه بغداد، رنج و غم شده قسمتت
چه سخته نباشه غیر غصه هم‌صحبتت

تو خونه بی‌همزبونی و
هم‌نفس با خزونی و
گرفتن از تو چه زود آقا
این بهار جوونی‌و

چه‌ها که از زمونه دیدی، ای وای
بمیرم تو جوونی خمیدی، ای وای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو خونه‌ت که برپاست بیرق سیاه عزا
انیسِ غریبیت می‌شه اشکای تو آقا
دلت تو مدینه‌ست، روضه‌خونه تو کوچه‌ها

یه عده گرم تماشا و
گل یاسی رو خاکا و
توی هیاهیو غریبونه
آقایی مونده تنها و

صدایِ ناله‌تو شنیدن، ای وای
بمیرم جوابتو نمی‌دن، ای وای