بگذریم

در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم

مالی کز او فقیر وغنی را توانگری‌ست
درویش‌وار از سر آن نیز بگذریم

گر دل چو دیگران نگرانی کند به غیر
در حال از این دل نگران نیز بگذریم

قومی نشسته‌اند برای جنان وحور
برخیز تا ز حور و جنان نیز بگذریم

از لامکان گذشتن اگرچه نه کار ماست
گر لا مدد کند ز مکان نیز بگذریم

هرچند از مکان به زمانی توان گذشت
وقتی بُوَد که ما ز زمان نیز بگذریم

این عقل و بخت از پی دنیا بُوَد به‌کار
از عقل پیر و بخت جوان نیز بگذریم...