مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | شعر هیأت

ﺁﺗﺶ، ﮔﻠﻮﻟﻪ، ﺳﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ
ﺟﺎﯼ ﻗﻠﻢ، ﺗﻔﻨﮓ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ

محمدمهدی خانمحمدی

مثنوی

دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت

فاطمه عارف‌نژاد

حدود ساعت یک

غزل

چندین ستاره در حرم آن شب شهید شد
شب آن‌چنان گریست که چشمش سفید شد

علی گلی حسین‌آبادی

غزل

آه از خزان این حرم و باغ پرپرش
این داغ جانگداز که سخت است باورش

جواد محمدزمانی

غزل

نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟
نقاره می‌زنند... که حاجت‌روا شده‌ست؟

محمدمهدی سیار

مثنوی

پر می‌کشند تا به هوای تو بال‌ها
گم می‌شوند در افق تو خیال‌ها

جعفر عباسی

سرانجام

غزل

ای بهترین دلیل تبسم ظهور کن
فصل کبود خندۀ ما را مرور کن

رضا اسماعیلی

غزل

اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند

محمدعلی مجاهدی

آسمانیها

غزل

ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است

حسین شنوائی

سفر سبز

ترکیب‌بند

پس رهسپار جادۀ بیت‎الحرام شد
شصت‎وسه سال فرصت دنیا تمام شد

حسن صنوبری

غزل

با زخم‌های تازه گل انداخت پیکرش
تسلیم شد قضا و قدر در برابرش

علی گلی حسین‌آبادی

غزل

ای آفتاب صبر کن این آخرین شب است
این آخرین شبانۀ آرام زینب است

علی‌محمد مؤدب

غزل‌مثنوی