شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خوشا به حال شهیدان...

خوشا سری که سرِ دار آبرومند است
به پای مرگ چنین سجده‌ای خوشایند است

چه دیده است در آن سوی پردهٔ هستی
کسی که روی لبش وقت مرگ لبخند است

به سن و سال، به نام و نشان نگاه مکن
شناسنامهٔ سرباز نقش سربند است

زبان مشترک نسل‌های ما عشق است
ببین سلاح پدر روی دوش فرزند است

ز جاهلان سخن ناشناس بی‌مقدار
بپرس قیمت خون عزیزشان چند است؟!...

خوشا به حال شهیدان که سربلند شدند
که مرگِ غیر شهادت ز خویش شرمنده‌ست