شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

محبوبۀ خدا

ای یادگار آدم و ادریس، ای قلم
برکش قلم به صفحۀ تلبیس، ای قلم
کن شست‌وشو به چشمۀ تقدیس، ای قلم
وآن‌گه ثنای فاطمه بنویس، ای قلم

بنویس ای قلم، که خدا خواستار اوست
امر جهانیان همه در اختیار اوست

بنویس این‌که فاطمه، محبوبۀ خداست
مجموعه صفات و، کمالات انبیاست
یک زن، ولی معلم مردان پارساست
او از خدای باشد و از غیر او جداست

بنویس این‌که فاطمه، ناموس اکبر است
خاک رهش به هستیِ عالم، برابر است...

با آن‌که انبیا، غم دنیا نداشتند
دل جز به یاد حیّ توانا نداشتند
چیزی کم از عبادت و تقوا نداشتند
یک غبطه داشتند که زهرا نداشتند!

زهرا عطیه‌ای ز خدا بر پیمبر است
وین افتخار، فوق مباهات دیگر است

ای عصمت خدا، که خدایی‌ست یاد تو
عصمت نهاده است خدا در نهاد تو
عشق و محبت است و ادب، خانه‌زاد تو
در خانه‌داری است کمال جهاد تو

پیداست حُسن تربیت از زینبین تو
صلح حَسن گواه و، قیام حسین تو...

در چهرۀ تو، نور خدا دیده می‌شود
با هل أتی، عطای تو سنجیده می‌شود
در روز حشر، قَدر تو فهمیده می‌شود
آن‌جا به احترام تو بخشیده می‌شود،

جُرم کسی که هست به مِهر تو استوار
با هر که دوست‌دار تو را هست دوست‌دار...